تحولات و تغییرات مدیریتی و سیاست گذاری موضوع سرمقاله شصتمین شماره از ماهنامه سفر است.
آیا واکنشهای مدیریتی تناسبی با تحولات پرشتاب سیاست دارد؟
چه ظرفیتهای تازهای را میتوان در شرایط کنونی مدیریت گردشگری کشور در اولویت قرار داد؟
زندگـی میتواند فوق العاده باشد
اگر دیگران ما را به حال خودمان بگذارند….
چارلی چاپلین
پس از گمانهزنیهای فراوان، سرانجام آقای رییس جمهور، بانویی را بر مسند سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نشاند تا به این ترتیب با انتخاب سومین معاون ایشان، ترکیب بانوان در هیات دولت وزن بهتری پیدا کند.
پیش از آن در فضای مجازی گزینههایی مطرح شده بود تا آقای رییس جمهور به مدیران اجرایی کنونی و آنانی که دستی بر آتش گردشگری داشتهاند روی خوش نشان دهد.
با این وجود، انتخاب آقای روحانی کاملا متفاوت بود و برای نخستین بار مدیریت این سازمان پرفراز و نشیب شاهد ریاست بانویی شد که دانشآموخته رشته جغرافیای سیاسی است و در وزارت کشور تجربه اندوخته است.
مدیریت چنین تشکیلات گستردهای کار سادهای نیست.
بسیاری از نقشآفرینان در حوزههای مختلف بخش خصوصی و دولتی مطالبات بر زمینمانده، فراوان دارند که برخی از جنس فرهنگی و عموما از جنس اقتصادی و مدیریتی است.
آقای رییس جمهور در روز جهانی جهانگردی تاکید داشت که عنوان این سازمان را لازم است برعکس نوشت و ابتدا به گردشگری پرداخت.
برخی از کارشناسان حوزه فرهنگ، البته میراث را همیشه مقدم بر گردشگری ِصرف میدانند
و معتقدند که از کنار داشتههای میراثی سرزمینمان است که گردشگری معنی پیدا میکند.
واقعیتها کدام است؟
البته واقعیت همیشه بین این دو نگاه در نوسان است.
میتوان مدیریتی اعمال کرد تا نه تنها ضرری بر منافع یکدیگر نرساند بلکه با ایجاد همافزایی موجبات بالندگی هر دو بخش را فراهم کند.
شاید جذب سرمایه در خانههای تاریخی آن هم منطبق با رعایت شاخصهای میراث فرهنگی بتواند
مثال و الگوی مناسبی از چنین دیدگاهی باشد که منافع هر دو بخش را تامین کرده است.
با این وجود در سرزمینی که در هر گوشه و کنار آن هزاران بافت تاریخی و قدیمی در زیر دستو پا لگدمال میشود
و نگاه کاسبکارانه در دورترین روستاهای تاریخی ریشه دوانده است،
و چالشهای سرمایهگذاری و تامین مالی، مثل سوزن گیر کرده گرامافون هر زمان گوشخراشتر تکرار میشود
و دیوانسالاریهای نالازم هر سرمایهگذار و کارآفرینی را از تاب و توان انداخته است دیگر چه فرقی میکند
شما رییستان خانم باشد یا آقا و یا طرفدار این جناج باشد یا آن جناح؟
یا این که اسم گردشگری اول بر سر در ادارهها و سربرگها بیاید یا نیاید.
ساختاری با سیاست کژدار و مریز
ساختار کنونی این تشکیلات عریض و طویل دیگر جواب نمیدهد. مریض ما مدتها پیش به فنا رفته است.
ساختاری روزآمد لازم است تا این گستره عظیم را به تکاپو وا دارد و هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اقتصادی بارور کند.
در این صورت میتوان به خلاقیت و نوآوری در صنعت گردشگری امیدوار بود.
بازار سفر رو به توسعه است و این تشکیلات عظیم در موارد بسیاری وظایف فراسازمانی برعهده دارد.
بدون این که اختیارات متناسب با این مسئولیتها را داشته باشد.
بنابراین کارگزاران بخش خصوصی و دولتی باید به دنبال ارتقای جایگاه این بخش در ساختار اجرایی کشور باشند
و همه بکوشیم تا با اصلاح این ساختار از چرخه روزمرگی رها شویم.
موفقیت چنین تفکری رهاشدن از سیاستزدگی و اجازه دادن به شکلگیری شایستهسالاری در بدنه اجرایی کشور است.
* * *
در برابر تاریخ، فرهنگ مدارا، باغ ایرانی، گل و بلبل و حافظ و سعدی، که بهنوعی برند گردشگری ایران است،
در ینگه دنیا، با پدیده نامتعارف و عجیب روبرو شدهایم.
سیاستمداران ما پس از گذر از پیچوخمهای برجام، حالابه نقطه سخت ماجرا رسیدهاند
و لازم است با پدیده ترامپیسم هم دست و پنجه نرم کنند و آبدیدهتر شوند.
پرسش این جاست که منافع جدیدی که این شخصیت تعریف کرده با منافع ملی ما تا چه اندازه در تضاد و یا همسو است؟
بهراستی با این پدیده چه کنیم؟
در دوران ترامپیسم، نخبهگرایی و روشنفکری و حتی سیاست به معنای کلاسیک آن رنگ و جلای خود را از دست داده است.
تا پیش از این سرمایهداران، در پشت سیاستمداران میایستادند و برای تامین منافعشان به طور پنهان هزینه میکردند.
حالا به این نتیجه رسیدهاند که سیاست هم به معنای کلاسیک خود اعتباری ندارد و لازم است تا منافع سرمایهداری بدون تعارف و بیواسطه تامین شود.
آنها حالا به خط مقدم آمدهاند.