محمد بهشتی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، در نشست مشورتی درباره نقش گردشگری در اقتصاد مقاومتی که در دانشگاه خوارزمی برگزار شد دیدگاهی دارد که حاوی نکات قابل توجهی است:
هر از گاهی که از شیوههای اداره کشور ناامید میشویم اصطلاح تازهای بهکار میبریم و این موجب میشود که دلایل نارساییهای مدیریتی به درستی کالبدشکافی نشود.
روزگاری اصطلاح توسعه بود، بعد شد توسعه پایدار.
در تمام ادبیات برنامهریزی اصطلاح توسعه پایدار را سرلوحه گرفتیم.
در بیست سال گذشته اصطلاحهایی از این دست به کرات مشاهده میشود.
از این موضوع نگران هستم که مفهوم واقعی اقتصاد مقاومتی نیز به درستی درک نشود و به سرنوشت مفاهیم قبلی دچار شود.
اقتصاد مقاومتی تنها مختص ماست؟
ابتدا این پرسش را مطرح میکنم که آیا اقتصاد مقاومتی تنها مختص ما است؟
قرار است فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو دراندازیم؟
یا این که این مفهوم مصداق دارد؟ و در جهان کدام کشورها مصداق اقتصاد مقاومتی هستند؟
آیا کره شمالی مصداق است یا کره جنوبی؟ اقتصاد مقاومتی در برابر اقتصاد تک محصولی است؟
آیا باید در برابر نفت مثلا باید سنگ و مس هم صادر کنیم و رویکرد اقتصاد پرمحصول، مصداق اقتصاد مقاومتی خواهد بود؟
به لحاظ ماهوی در اقتصاد مقاومتی تامل نمیکنیم اما بازتاب این مفهوم چیست؟
توسعه پایدار یعنی همان اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی با توسعه پایدار تفاوتی ندارد و اگر در مفهوم توسعه پایدار تامل کرده بودیم ضرورتی نداشت اقتصاد مقاومتی داشته باشیم
و همین طور اگر مفهوم این اصطلاح را نیز درک نکنیم بهتدریج به سرنوشت اصطلاحات گذشته دچار میشویم!
از کشور سوییس صحبت شد.
اتفاقا این کشور که شبیه چهارمحال و بختیاری ایران است، مصداق اقتصاد مقاومتی است.
در ۹۰۰ سال گذشته هیچ کشوری در اروپا به سوییس چشم طمع نداشته است و مرزهای آن در ۸۰۰ سال گذشته تغییر نکرده است.
دلیل آن است که این کشور از هرگونه منابع ارزشمند بیبهره بوده است.
نه ساحلی نداشت و نه منابع زیرزمینی.
اما در طول تاریخ، این کشور در سه حوزه فرهنگی فرانسه زبان، ایتالیایی و آلمانی زبان قرار داشت
و این سه حوزه فرهنگی همواره در حال جنگ با یکدیگر بودند. سوییسیها چه در جنگ و چه در صلح از آن سود میبردند.
سوئیسیها به این نتیجه رسیده بودند که باید به صنایعی وارد شوند که مواد اولیه نیاز نداشته باشد.
مانند تیر و کمان و نیزه که عمده سلاح جنگهای اروپا را تامین میکردند.
این که صنعت ظریف و دانشمحور ساعتسازی در سوئیس راه میافتد چنین خاستگاهی دارد.
سوییس منطقه کوهستانی سختگذر است و مردان قوی بنیه دارد.
غیر از سلاح، سرباز و مزدور هم صادر میکردند. چون بتوانند از همه کاسبی کنند.
بنابراین لازم بود تا در صلح به سر ببرند.
به این علت سوییسیها در اروپا معروفند به مسافرخانه چی! از هر فرهنگی به این کشور سفر میکند.
آنها لازم است بلد باشند چگونه از فرهنگهای مختلف پذیرایی کنند.
چند سالی نیست که سوییس عضو سازمان ملل میشود.
حالا این جا محل حل و فصل مناقشات جهانی است و از این رهگذر سوییس حالا پولدارترین کشور دنیا میشود
و همین روشی است که ژاپنیها و سایر کشورهای توسعه یافته در پیش گرفتهاند.
اقتصاد مقاومتی یعنی شبیه خودمان باشیم
این که یک زمانی میخواستیم شبیه کره، مالزی و دوبی و این اواخر اربیل و هرات بشویم، اقتصاد مقاومتی نیست.
اقتصادی مقاومتی یعنی این که ما شبیه خودمان بشویم.
اقتصاد مقاومتی یعنی بفهمیم که چه کارهایی از ما برمیآید و چه کارهایی از ما برنمیآید.
این که ما تا اخرین دوره قاجار تاکنون قبیهترین امر یعنی خام خواری را پیش گرفتهایم و از زمان رضاشاه به بعد به اوج خام خواری میافتیم، نکته بدی است.
این موضوع را چنانچه متوجه نشویم ارتباط آن را با گردشگری متوجه نخواهیم بود.
در این خصوص هم باید مراقب بود چون گردشگری را اگر از منظر درآمدزایی نگاه کنیم اقتصاد مقاومتی تحقق پیدا نمیکند.
صنعت گردشگری یک نقطه آغازی دارد و باید بدانیم رشد صنعت گردشگری چه دلایلی داشت.
در اروپا این صنعت انگیزه اقتصادی نداشت.
بزرگان اروپا بعد از جنگ جهانی دوم، جمع شدند تا راهکاری اساسی برای پایان دادن به سالها دشمنی و کدورت پیدا کنند.
اروپاییها با توجه به تبار متنوعشان، همواره کدورتهای عشیرهای داشتند که در نورمنها و آنگلوساکسونها ریشه دارد.
حتی با توسعه مدنیت این مشکلات باقی میماند.
در قرن ۱۸ و ۱۹ این مسایل تئوریزه هم میشود به طوریکه آلمانها در دبستان آموزش میدیدند که فرانسویها “ضایعات نالازم خلقت“ هستند و برعکس.
همین تصورات، دلیل کشتار یکدیگر بود. آنها سرانجام به این نقطه رسیدند که تنوع فرهنگی با همان حقیقت باید توسط دیگران شناخته شود و گردشگری به دلایل امنیتی مهم است.
در جریان این روند، سودمندی اقتصادی هم به همراه خواهد داشت.
ارزش کاه و گندم را قاطی نکنیم
بنابراین امنیت گردشگری به مثابه ارزش گندمی است که میکارند و درآمد حاصل از آن به مثابه ارزش کاه این گندم است.
متاسفانه ما ارزش این دو را اشتباه گرفتهایم. باید بدانیم گندم گردشگری کدام چیست و کاه کدام است؟
ما این دو تا را اشتباه گرفتیم. اگر کاه بکاریم که کاه هم حاصل نمیکنیم چه برد به گندم!
در کشورمان از سال ۳۷ به این سو گردشگری داخلی داریم.
آیا مازندران توسعه پایدار پیدا کرده است؟ ما مازندران و گیلان را به گردشگری باختهایم!
گردشگری که تولید زباله میکند و نه درآمد و این بحرانهای اجتماعی ایجاد میکند.
امروز تهرانی در صف نانوایی در مازندران جرات نمیکند اعتراض کند.
در مواردی از این دست رویدادها، التهاب فرهنگی میآفریند. به راستی دلیل این پدیده چیست؟
ارزش گردشگری در مقیاس داخلی و خارجی ارزش امنیتی دارد.
چنانچه مظهر اقتصاد مقاومتی را سوییس و ژاپن بدانیم و ذهن را نسبت به این موضوع کالیبره میکنیم،
دیگر هرکسی نمیتواند منویات خود را به اقتصاد مقاومتی تعمیم بدهد.