سفر برای کوتهبینی و تعصب، مرگبار است.
بزرگمنشی، سلامتی و نگاه خیرخواهانه تنها در گوشهای از جهان و
با زندگی گیاهی به بار نمینشیند.
{مارک توآین}
مقاماتی گمان میکنند حالا وقت آن است که افسار سفر را باید کشید و بر همین سیاق ارز هم جیرهبندی شده است.
سال پیش مبالغ عوارض خروج از کشور – که البته عنوان انتخابی کجسلیقهای دارد
و بیشتر به جریمه شهروندی میماند – افزایش نامتعارف داشت
و حالا وضعیت کنونی اختصاص ارز، خروج و یا کم تواتر شدن پرواز برخی خطوط هوایی
نشانههایی از تلاش برای پایینآوردن تقاضای سفر در ایران دارد.
این اتفاقات همه قبل از آن رخ داد که ترامپ تصمیم به خروج از برجام گرفت و درصدد بازگشت تحریمهای اقتصادی برآمد.
اما سیاستهای جدید ارزی دولت، برخی از نیازهای جامعه را نادیده گرفته است.
در پندار سیاستورزان ما، سفر و گردش انگار موضوع نالازم و غیراولویتداری است
که مانند برخی دیگر از نیازها میتوان نادیدهاش گرفت و یا به وقت دیگری موکل کرد.
علیرغم چنین پنداشت غالبی، انها می دانند که از تقاضا برای سفر در ایران کاسته نمیشود.
این تقاضا یک واقعیت جدی است.
چرخه سفر
سفر مثل نوعی انرژی که از بین نمیرود بلکه از شکلی به شکل دیگر درمیآید.
یادمان بماند که نسل جدیدی از جوانان پرشور کشور هر سال به چرخه بازار سفر وارد میشوند
و مترصدند تا دنیا را بکاوند، آن دسته هم که سالخورده و بازنشسته میشوند به تاثیرات توانبخش سفر احتیاج دارند.
همانطور که نفس کشیدن برای ادامه حیات ضروری است، سفر و گردش نیز چون عادتی در ناخودآگاه جمعی ریشه دوانده است.
جامعه، تشنهی کمک زیربنایی دولت برای افزایش سطح سلیقه در مسافرتهاست تا مفری برای رهایی از پاتیل پرتنش زندگی پیدا کند.
اعمال تنگناهایی از این دست تنها موجب میشود تا کیفیت سفر دستخوش آشوب شود.
چهبسا شرایط تورم، و سیاستهای اینچنینی ایرانگردی را هم رونق نمیدهد
و تورآوران بارها اعلام کردهاند که تقاضا برای بازار سفر به ایران رو به کاهش گذاشته است.
استدلال شده که تراز گردشگری ایران منفی است
سیاستهای متناقض
بهراستی چه تضمینی وجود دارد اعمال چنین سیاست هایی تراز را مثبت کرده و یا ایرانگردی را رونق بدهد.
جیرهبندی ارز لزوما موجب افزایش ایرانگردی نمیشود
بلکه کیفیت خدمات و دسترسیهای آسان و دهها عامل دیگر که از برنامهریزیهای راهبردی تغذیه میشوند،
جذابیتهای یک مقصد داخلی را ارتقاء میدهند.
انگلیسیها ضربالمثلی دارند با این مضمون”کسی که فقط لندن را دیده باشد، لندن را هم نمیشناسد”
منظورشان این است که شما باید شهرهای دیگری چون رم، پاریس و مادرید را هم ببینی تا آن وقت بگویی که لندن شهر خوبی هست یا نه.
روانسازی و ایجاد آرامش در بازار سفر ضرورتی اولویتدار از منظر اجتماعی و فرهنگی است
و شایسته نیست به سبب ناتوانی در اتخاذ سیاستگذاریهای صحیح، نشانی غلط به جامعه بدهیم.
از سوی دیگر، ضعف ساختاری نتوانسته سیاستورزان را نسبت به تبعات آشوب در تقاضای بازار سفر توجیه کند.
این موضوع سبب شده تا طیف گستردهای از شاغلان این بخش دستکم در دو ماه گذشته در نوعی تردید و ابهام به سر ببرند.
حالا کارگزاران این صنف به موضوع وزارتخانه شدن صنعت بازار سفر بیش از هر زمانی دلبستهاند تا اقتدار بهمراتب بیشتری در تصمیمگیریها جریان داشته باشد.