در هفته اول شهریور سه نمایشگاه گردشگری در مشهد، کیش و تهران نعل به نعل یکدیگر، که همگی بدون استثنا عنوان بین االمللی را یدک میکشند برگزار شد.
به غیر از شرکتکنندگان دولتی و یا وابسته به دولت که پای ثابت اینچنین نمایشهایی هستند،
پرسش این جاست برای بخش خصوصی حضور همزمان در این سه رویداد چه مزیتی میتواند داشته باشد؟
آن چه ما از تعریف نمایشگاه میدانیم محلی است برای توسعه بازار فروش و توسعه مراودات بین کارشناسان و مدیران و معرفی تازهترین برنامهها.
در شرایطی که نظام فسادآور دونرخی شدن ارز امکان هرنوع برنامهریزی را تباه کرده است،
و افزایش سرسامآور قیمتها موجب شده تا مدیران حرفهای از هرگونه حرکت تعهدآور پرهیز کنند،
چگونه میتوان انتظار داشت این گونه شوها بازده داشته باشد؟
این نمایشها برای چیست؟
آیا به راستی آن کارشناس و مدیر واقعی که ظاهرا این سه نمایشگاه برای او برپا شده است
میتواند پول بلیت هواپیما و هتل را بدهد و در این رویدادها شرکت کند
یا نمایشی است برای خودیها و مصداق این ضرب المثل که خود گوی خود خندی، عجب مرد هنرمندی!
به راستی ما چه چیزی را میخواهیم نمایش بدهیم؟
آیا شبکه حمل و نقل هوایی و جاده ای و ریلی که از زیرساختهای مهم گردشگری است حرفی برای گفتن دارد؟
آیا هتلداران ایران که بیش از هر زمانی با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند
در چنین شوهایی واقعا مشکلاتشان حل شده و صدایشان شنیده میشود؟
آیا اشتغال زایی را به نمایش میگذاریم یا از دست رفتن شغلهای متعدد
در عرصه تورآوری که این روزها بیش از هر زمانی با ابهام در ادامه کار روبرو هستند؟
آیا سیاستهای نوابغ برنامهریزی و اقتصادی دولت که موجب شد
سفر در چشم برهم زدنی از سبد هزینههای قشر متوسط هم رخت ببندد
و ارزش پول ملی به میزان قابل توجهی کاسته شود، با چنین نمایشهایی لاپوشانی میشود؟
تصوری نامنسجم از برپایی نمایشگاه
لابد، دولت چنین استدلال میکند که بالاخره باید کاری بکند و تصور میکند که در تکاپوی ایجاد اعتمادسازی دوباره است.
حال آن که همیشه از چنین برنامهریزیهای مقطعی آسیب دیدهایم
و تجربه ایجاد برند در نمایشگاههای جهان و روشهای حرفهای این رویدادها را به کار نبستهایم.
به گمان من این حرکتها از دو حالت خارج نیست یا ترتیبدهندگان نمیدانند نمایشگاه گردشگری چیست
و یا این که اساسا بودجهای در اختیار دارند که باید محلی برای خرج آن پیدا کنند.
یک هفته قبل از برپایی نمایشگاه “شهر گردشگر” در مجموعه ایران مال، خانمی با دفتر ماهنامه سفر تماس گرفت و اعلام کرد که میخواهند غرفهای را در اختیار ماهنامه سفر قرار دهند،
درست یک روز قبل از افتتاحیه نمایشگاه گردشگری به ما پیغام داند که استقبال از این نمایشگاه آن قدر خوب بوده که دیگر نمیتوانند این غرفه را در اختیار بگذارند.
و ترجیح میدهند آن را به “از ما بهتران” و یا احیانا نورچشمیها بسپرند.
ظاهرا همانطور که همیشه گفتهام، اقایان نشریات مستقل را “زینت المجالس”شان تصور میکنند
و البته مرغی که بتوان در عزا و عروسی هم سر برید!
روایت حال و روز امروز، مرا به یاد فیلم نگاه خیره اولیسUlysses’ Gaze ساخته تئودور آنجلیوپلوس کارگردان تیزبین یونانی انداخت.
این فیلم دیالوگی داشت با این مضمون که “ما در دنیای خودمان خوابیده بودیم و در خوابی که دیگران برایمان دیده بودند به سختی بیدار شدیدم…”