انجام فعالیتهای تجاری در صنعت هتلداری و صنایع وابسته به گردشگری حلقه مفقودهای تحت عنوان خلق برند در گردشگری دارد
که از آن میتوان به عنوان یکی از نقایص و کمبودهای عمده در زنجیره خلق ارزش سودمند در این صنعت اشاره کرد.
در این میان ضرورت وجود و حضور مجموعههای تجاری و اقتصادی زیر بخشی که از ارکان اصلی شکلگیری یک صنعت پویا
و دارای ظرفیتهای رشد مناسب منطقهای و جهانی هستند که با این نوع دید به کسب و کار مینگرند امری لازم و ضروری است.
با آقای دکتر علی ارفعیان دانش آموخته حوزه مدیریت به گفتوگو نشستیم.
او هم اینک معاونت بازاریابی شرکت توسعه اقتصادی پارس ایلیا و مدیر برند دکوشیوانی است.
تفکر برند و برندسازی تا چه اندازه در توسعه گردشگری سودمند است؟
لحاظ تفکر برندینگ یعنی تمامی ارکان خلق ارزش در یک کسب و کار در تلاشاند
تا گزارهای ایجاد کنند منسجم، خوشایند (از هر منظر) و یکپارچه که در راستای ایجاد تجربهای
منحصر به فرد به گونهای که در ذهن و قلب مخاطب همواره جایی داشته باشد.
مگر می شود اعضاء یک جامعه به فکر بهرهبرداری هوشمندانه از ظرفیتهای سرزمین شان نباشند؟
در علم برند، زمانی که بحث بر سر خلق یک نام تجاری قدرتمند و فعالیت تجاری در راستای ایجاد آن است،
یکی از مفروضات اصلی که دستمایه متخصصان این حوزه است شایستگی های محوری و میراث یک برند است.
بحث در مورد برندسازی مقاصد گردشگری است که هتلها به عنوان وجوهی
که هم در بنیاد و هم در شکل و محتوا در مسیر خلق برند مقصد گردشگری نقش به سزایی را ایفا می کنند.
مگر می شود به اصفهان رفت و در کنار میدان نقش جهان هتلهای کپسولی تک نفره
که نمودهایی از جهان پست مدرن و فراصنعتی را بیان می دارد،
بنیان نهاد و انتظار استقبال بی نظیر گردشگر و مخاطب را داشت و به طور جد منتظر خلق تجربه ای درخور برای مخاطب بود.
جواب این سوال ها و دیگر سوال ها از این دست کاملأ مشخص است؛
باید یکپارچه ، هم نوا ، منسجم ، کارا و درخور بود.
باید تمامی وجوه خلق یک کسب و کار حرفی واحد را ادا کنند و این حرف را با شایستگی به الفبای تجاری آن صنعت اضافه کنند.
زمانی که گروه دکوشیوانی در بخش موضوع فعالیت اش در هتل ۵ ستاره روتانا در مشهد مقدس ورود پیدا کرد،
همان طور که آگاهید صنعت هتلداری به دلایل مختلف رشد قابل توجهی در کشور نداشته است،
نبود بسترهای لازم شکل گیری این مجموعه های بدیع تا کنون و وجود تفکر صرف فروش اتاق ها و تخت ها
در فضاهای اقامتی مانند هتل ها در تمامی اقسام از دلایل این عقب ماندگی است؛ راهکار شما و نظر شما در این خصوص چیست؟
موضوع همان نوع نگرش به کسب و کار است،
همان طور که شاهد هستیم هم از بخش دولت، و هم از بخش خصوصی بودجه ها و سرمایههایی به سمت این حوزه گسیل شدهاند
که البته در این مجال در مورد کفایت آن بحث نمی کنیم و موضوع ما صرفأ منابع موجود صرف شده و نوع مصرف در حال حاضر است.
در شرایط حال حاضر صنعت گردشگری و هتلداری به دلیل کمبود عرضه و یا نقصان
در عرضه همواره شاهد تقاضای مکفی بسته به پتانسیلهای موجود حاضر هستیم
که این امر اغواگرانه ما را به مسیری غیر صحیح سوق داده است.
با حفظ مفروضه اصلی تداوم فعالیت و خلق ارزش در دراز مدت یک بنگاه اقتصادی
و یک کسب و کار ملزم به رعایت اصولی است که بر اساس دیدی آینده پژوهانه بر بازار تحت فعالیت اش حکم فرماست.
به زمانی فکر کنید که به میزان لازم در بسترهای مختلف این حوزه محیط اقامتی و تخت فراهم گشت،
آن زمان که بازار رقابتی در حال شکل گیری است، مخاطب بازار ما، ما را چگونه می باید؟
آیا ما جزء گزینه های آن هستیم؟ آیا ما به مقصدی خاطره انگیز برای وی تبدیل شده ایم؟
آیا به واسطه بهره مندی از اصول طراحی و خلق و اصول بالادستی کسب و کار مدرن توانسته ایم خود را تا به آن روز سر پا نگه داریم؟
آیا برای شهر و موقعیت گردشگری خود به عنوان عضوی فعال و مرتبط افزونه ای داشته ایم؟
در جامعهای زندگی می کنیم که روند تغییرات و ریسک سرمایهگذاریها به تبع آن بالاست و نوسانات نرخ ارز هم از سوی دیگر،
در چنین شرایطی آیا به راستی امکان دارد تا تفکر برندآفرینی در جامعه کسب و کار ایران، حرکتی موثر باشد؟
خلاقیت و نوآوری زاده محدودیت هاست.
در شرایطی که ثبات و قاعدهمندی در متغیرهای اصلی یک اقتصاد و بازار وجود ندارد،
آیا فقط باید صبر پیشه کرد و یا منصرف شد، کوچک سازی کرد و یا متوقف شد؟
باید گفت جلوی ضرر را هر وقت بگیری منفعت است و از این قبیل جملات….؟!
در زمانی که متغیرهای غیر قابل کنترل مانند فشارهای اقتصادی، تحریم ها ، سیاست ،
جو حاکم بر بازار و ….. میزان سود حاصل از فرآیندهای یک کسب و کار را متأثر می کند
یا از منظری دیگر ریسک کسب منافع نسبت به قبل در یک روند مشابه، در حال حاضر بالاتر رفته است،
میتوان اقدام به بازنگری فرآیندها و روشهای کسب و کار خود کرد و به خود بازگشت
و جسارت اقدام در این شرایط را نیز داشت، اصلاح کرد و به باز آفرینی و بهسازی امور دست زد
تا به این طریق بهره وری را افزایش و روند ها را کاراتر کرد.
راهبردهای حفظ، رهبری هزینه و در سوی دیگر مدیریت هزینه عملکرد که به مهندسی بهای تمام شده
کالا و خدمات به صورت هوشمندانه و با لحاظ آیندهنگری میپردازد، را اتخاذ کرد.
تمامی این راهکارها و این نوع نگرش به کسب و کار، قاعده و اسلوبی میدهد که این مهم
پایههای شکلگیری یک تجارت با قواره و خوش ساخت را نوید میدهد، اینها از ارکان اصلی هویت منسجم یک برند تجاری است.
زمانی که به بازسازی و بهسازی ساز و کارهای درون یک سازمان میپردازیم، چرخ دندههای
یک دستگاه را روغنکاری میکنیم پس از این کار هم دستگاه بهتر کار میکند و هم ظاهر بهتری دارد.
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
هر تفکر نوآورانهای آیا میتواند مصداق برند آفرینی و تفکر برندینگ باشد:
ممکن است یک کسب و کار کوچک باشد و با لحاظ یک نوآوری سودده هم شود نسبت به دیگر رقبایش.
به نظر می رسد در سطح شهر ها و روستا های ایران و بافت عمومی جامعه این تفکر جایگاهی ندارد.
زیرا از هم گسیختگیهای بی شماری را شاهدیم.
این در شرایطی است که در تفکر سازمان یافته قرار است یک مقصد گردشگری حرفی برای بیان داشته باشد ،
در هر صورت این نوع نگرش شما در حال حاضر کیمیاست.
اشاعه این تفکر و این نوع نگرش به کسب و کار، وظیفه حوزه سیاستگذاری در بخش کلان و دولت نیز هست
و همچنین توجه به فرهنگ عامه در مسیر این نوع رفتار تجاری از الزامات است و سنجش و تحلیل آن امری کاملاٌ علمی و تخصصی است.